کتاب مغازه خودکشی اثر ژان تولی رمانی زیبا درباره داستان مرگ و زندگی است، ژان تولی سعی دارد به خوانندگان این کتاب بفهماند که باید از شکست های خودشان درس بگیرند و از آن ها به عنوان یک پل برای پیشرفت استفاده کنند این اثر یک کتاب فانتزی سیاه شناخته میشود که مرگ و تاریکی و در کنارش امید را میتوان در آن احساس کرد، هم اکنون این رمان فرانسوی فوق العاده زیبا را میتوانید با تخفیف فوق العاده از دیاکو بوک خریداری کنید.
درباره کتاب مغازه خودکشی
کتاب مغازه خودکشی یک کتاب در ژانر کمدی تاریک است که در شهری اتفاق می افتد که هبچ جای داستان اسم آن شهر برده نمی شود و یه جور راز به حساب می آید، در این شهر هیچ گل و درختی رشد نمی کند و هوا خیلی بد و آلوده است، مردم آن شهر همگی دچار افسردگی هستند و هیچ کسی امیدی برای زندگی و ادامه کار ندارد، در این شهر یک مغازه وجود دارد که توسط یک خانواده پنج نفره مدیریت میشود کار این مغازه فروش وسایل خودکشی است، در آن مغازه وسایلی مانند طناب، سم و… برای خودکشی فروخته میشود و آنها یک شعار جالب هم برای مغاره خودشان انتخاب کرده اند، شعاد آن ها این است “اگه توی زندگی موفق نبودی، حداقل مرگ موفقی داشته باش“.
یکی از افتخارات این مغازه این است که افراد معروفی که همه مردم آنها را میشناسند مشتری آن ها بوده اند و به آنها مشاوره داده اند، همه چیز به همین منوال میگذرد تا آلن یعنی جوان ترین فرد خانواده وارد داستان میشود و همه چیز را تغییر میدهد…
ویدیو معرفی، نقد و بررسی کتاب مغازه خودکشی
درباره ژان تولی نویسنده کتاب مغازه خودکشی
ژان تولی نویسنده و فیلم نامه نویس فرانسوی است که بیش از 10 کتاب پرفروش و معروف دارد که از کتاب های پرفروش آن میتوان به مغازه خودکشی و آدم خواران اشاره کرد، او در سال 1953 در فرانسه متولد شد و در سن 69 سالگی در اثر مسمومیت غذایی و سپس ایست قلبی فوت کرد.
او اولین رمان خود با عنوان “رنگینکمان برای رمبو” را در سال 1990 منتشر کرد و پس از آن فعالیت های بساری در حوزه سینما و فیلمنامه نویسی انجام داد که از آنها میتوان به بازیگری در فیلم “پنهان” اشاره کرد که یکی از فیلم های فوق العاده در زمان خودش بود، ژان تولی در ایران با کتاب مغازه خودکشی شناخته شد و پس از آن دیگر آثار این هنرمند توسط مترجمان به زبان فارسی ترجمه شد.
بخشی کوتاه از کتاب مغازه خودکشی
آلن!چند بار باید بهت بگم ما به مشتریانمون نمی گیم “دوباره می بینمتون” ما میگیم “خدانگهدار” چون قرار نیست دیگه هیچوقت اونهارو ببینیم، کی قراره اینو تو مغزت فرو کنی؟ لوکریس تواچ وسط مغازه ایستاده بود، تکه های کاغذی را در دست های مشت شده اش میفشرد و از عصبانیت می لرزید. آلن هم روبه رویش ایستاده بود و با خوش رویی به او نگاه میکرد.
او به طرف پسرش خم شد و با جدیت سرزنش کرد: “به علاوه اون، دست از جیک جیک کردن بردار” ادای او را در آورد: “صب-ح بخ-یر!” وقتی مردم میان تو باید با یه صدای مرگ بار بهشون بگی “چه روز افتضاحیه، مادام!” یا بگی: “امیدوارم در اون دنیا خوش باشید موسیو” و لطفا لطفا لبخند نزن! می خوای تمام مشتری هامون رو بپرونی؟ چرا عاشق اینی که با چرخوندن چشمات و تکون دادن سرت کنار سرت به مشتریا خوش آمد بگی؟ فکر میکنی مردم میان اینجا که لبخند تورو ببینن؟ واقعا روی اعصابه، یا باید بهت پوزه بند ببندیم یا باید خودت درست رفتار کنی!
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
- افرادی که امیدشان را از دست داده اند.
- همه افرادی که به کتاب خواندن علاقه مند هستند.
هم اکنون این رمان خارجی فوق العاده زیبا را میتوانید با قیمت فوق العاده ارزان و 50% تخفیف و بسته بندی زیبا از وبسایت تخصصی کتاب دیاکو بوک خریداری کنید.
دیدگاهها2